مارینا بیست و سه ساله در شهر خسته کننده خود که در شهر خسته کننده خود گیر کرده است ، در معرض مرگ قریب الوقوع پدرش و ناراحتی او برای سایر انسانها قرار دارد.
یک زن و یک زن پس از درگیر شدن شرکای خود در یک تصادف رانندگی در بیمارستان ملاقات می کنند. پس از یادگیری اینکه همسرانشان رابطه برقرار کرده اند ، این دو یکی از آنها را آغاز می کنند.
آرن ، فرزند یک نجیب زاده سوئدی بلند رتبه ، در یک صومعه تحصیل کرده و به عنوان یک شوالیه تمپلار به سرزمین مقدس فرستاده می شود تا بتواند برای یک عشق ممنوع عمل کند.
دو وارث یک شرکت ؛ Ege Yazici و Asli Mansoy در مورد آینده شرکت مخالف یکدیگر هستند. Asli کاملاً یک دختر شهر است در حالی که Ege متعلق به çesme است. آیا آنها با وجود همه تفاوت های خود ، متوجه خواهند شد که چقدر مشابه هستند ...
جورجیا ، که زندگی پر از خواسته های غیرقابل تحقق را پشت سر می گذارد ، هنگامی که بیماری ترمینال خود را کشف می کند ، شوکه می شود. به زودی ، او کار خود را ترک می کند ، پس انداز خود را جمع می کند و در یک سفر مجلل به اروپا قرار می گیرد.
مسئولیت فرزند خردسالش ، آلن ، بلژیک را برای زندگی با خواهرش و همسرش به عنوان یک خانواده ، بلژیک ترک می کند. پیوند آلن با استفانی ، مربی نهنگ قاتل ، پس از اینکه استفانی دچار یک حادثه وحشتناک شد ، عمیق تر می شود.
عشق جوآن برای ویکتور محو می شود در حالی که آلیس او را در مورد رابطه غیرقابل تحقق خود با اریک اطمینان می دهد. اریک بی خبر از آلیس ، با ربکا درگیر است. زندگی آنها بعد از ترک جوآن ویکتور ، که از دست می رود ، مارپیچ است.